- پیش امام
- پیشنماز
معنی پیش امام - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
امام جماعت
کسی که از راه خاکساری یا خوشخویی در سلام گفتن سبقت کند: مرد افتاده پیش سلامی است هر جا غمی است پیش سلام دل منست مشهور ملک فتنه بود روشناس من. (شفایی) کسی که در سلام پیشدستی کند
لنگ یا حوله و امثال آن که بعضی کارگران جلو دامن از کمر بزیر آویزند پیش بند پیشگیر، چرمی که آهنگران بر زانو گسترند و کار کنند تا جامه شان نسوزد: از آن درفش فریدون گرفت عالم را که پیشدامن آهنگر صفاها نیست. (سراجانقاش)، هریک از دو قسمت از دامن جلو لباس مقابل پس دامن، خادم پیشکار
کسی که از روی تواضع یا خوش خویی در سلام گفتن پیشی کند
امام جماعت، کسی که نماز بخواند و دیگران به او اقتدا کنند